بهگمانم پیش از این هم، اشاره کرده بودم که این تابستان، به هر دری زده بودم که مشغول شوم. که سرم شلوغ شود. که حواسم پرت شود. و از منظور شلوغسازی موفق اما از لحاظ دورسازی ذهنی کاملا ناموفق بودهام. نمیدانم چرا. من تنها همین راه را میشناختم. اینکه آنقدر سرگرم شوم که از سرم بپرد. ولی نپرید. بگذریم.
تابستان که آمد، قصد کتابخوانیام را جدیتر دنبال کردم. آنقدری به انواع تهیه کتاب فکر کرده بودم که با دیدن کتابخانه انجمن، هوش از سرم پرید. چند کتابی برداشتم. داستانسیستان را چند روزه به اتمام رساندم. یک کتاب دیگر هم که آن را هم چند روزه به پایان بردم. ولی بعد از آن، طبق جدولبندیِ پیش رویم، دیگر کتابی نخواندم تا بیستوهشتم مرداد. و این یک شکست آشکار است! یک ماه بدون کتاب. آن هم تابستان. نمیدانم چرا. شروع این دوره، شروع آشنایی با فیدیبو بود. فیدیبو که قصد کرده بود با کتابهای رایگان تابستانهاش، طمع را در من شعلهور کند. و تأثیر خوبی هم گذاشت. پنج کتاب با میانگین 314 صفحه را از فیدیبو خواندم.
از جمع دهکتابی که در تابستان خواندم داستانسیستان با کسب نمره 19.25 در مقام اول، مزرعه حیوانات با کسب نمره 19 در مقام دوم و وقتی نیچه گریست با کسب نمره 18.5 در مقام سوم جای گرفتند! و همچنین کتاب بیلی، نوشتهی آنا گاوالدا با کسب نمره 14 مقام اول از آخر را کسب نمود! - میدانم که میدانید سلیقهایست! - البته از این بین، رمان «وقتی نیچه گریست» لایق کسب مقام اول و نمره 19.5 نیز بود که متأسفانه به دلایلی از این رتبه محروم گردید! :دی
اگر بخواهم این تابستان را با تابستانهای دیگر مقایسه کنم و اگر فقط بخواهم بازدههای مثبتش را نگاه کنم، این تابستان قطعا یک تحول شگرف بود. اما اگر بخواهم منفیها را هم حساب کنم، قطعاً این تابستان یک سقوط سخت بود.
جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید
برچسب : تابستان, نویسنده : sii khabarha بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 5:29