بازم تولد:)

ساخت وبلاگ
امشب تولد برادرزاده ام ساراست،برادرم به بهانه ی خرید عروسک او را برد بیرون و ما هم کادو ها را حاضر کردیم، بالاخره دستور برگشت صادر شد،چراغ ها را خاموش کردیم و به محضی که آمدند داخل،از همه طرف برف شادی و دست و جیغ بلند شد، بچه ی بیچاره از ترس شروع کرد به گریه کردن و در همان حال لبخند هم میزد و میگفت: درِ خونه به بابا گفتم نکنه تولد خودمه امشب!

کیک تولد را زن داداش ساخته بود،آن هم چه کیکی!با دیدنش چند دقیقه گیج نگاهش کردم و او هم گفت: کیکمو مسخره نکن نمیدونم چرا اینجوری شده، تازه دو طبقه است:))

_بیشتر شباهت سیمان سفید میده که باهاش دیوار پلاستر کرده باشن:))

کادو ها را دادیم با ذوق عروسک را در دست گرفته و میگوید: عمه نگا عروسکِ جیشیه؟

_عروسک چی؟!!

_عروسک جیشی، جیش میکنه، پمپرز داره،غذا میخوره!

_به حق چیزهای ندیده، والا ما بچه بودیم ذوقمون این بود که عروسکمون تکونش که میدیم چشمش رو باز و بسته میکنه!

_عمه نگاش کن ببین چطوری‌ جیش میکنه؟!

_خا و خلاص،قبلا نگران جیش کردن خودت بودیم از الان باید نگران جیش عروسکت باشیم:))

پ ن: الحمدلله این روزها ایام عید و تولد است انگار،پانزدهم هم تولد برادر بزرگ است، امیدوارم برای همه عید باشد و شادی:)

Rate this post

جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید

برچسب : بازم,تولد, نویسنده : sii khabarha بازدید : 167 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 9:54