اندر احوالات من ۸

ساخت وبلاگ

حدود ساعت ۱۸:۳۰ رسیدیم گلزار شهدا، جمعیت زیادی آنجا بود که حتی با وجود پنج شنبه بودن باز هم غیر عادی بود، بعد از کمی فکر کردن متوجه شدیم که بله، هفته ی دولت است و باز به یاد شهدا افتاده اند! 

زیارت کردیم و ۱۵،۲۰ دقیقه ای از هم جدا شدیم تا هر کس به سمت قبر شهید مورد نظرش برود و راحت در و دل کند، دوباره برگشتیم و کنار قبر شهید عیدمحمد که مادرشان نیز نشسته بودند نشستیم.مشغول حرف زدن بودیم که متوجه شدیم تولد داریم! روز چهارشنبه تولد شهید حر خسروی بود و روز پنج شنبه خواهر بزرگوارشان کیک و شمع به دست آمده بود گلزار برای برادر تولد بگیرد.اسم خواهرزاده ی ۴،۵ ساله ی شهید حر بود به همین خاطر مسئولیت خاموش کردن شمع ها و ... را به عنوان نائب دایی به او سپردیم.بچه ها عزم رفتن کردند.

_کجا بریم؟ من تا کیک تولد شهید رو نگیرم هیچ جا نمیرم

_ای بابا تو که کیک نمیخوری؟

_من نمیخورم ولی این دلیل نمیشه کیک تولد شهید رو نگیرم، میبرم مادر به نیابت از من بخوره.

ایستادیم،کیک را گرفتیم و به سمت خانه رهسپار شدیم:)

پ ن: شهید حر خسروی از اولین شهدای شهر هستند که همپای شهید چمران در جنگ های نامنظم شرکت داشتند، اگر از هر کس اسم چند نفر از شهدای شهر را بپرسید قطعا یکی از آنها شهید حر خسروی است که البته وجود مسجد و حسینیه به نام ایشان از دلایل موثر است.

Rate this post

جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید

برچسب : اندر,احوالات, نویسنده : sii khabarha بازدید : 173 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:15