به نام خدا
یاس سادات هر کاری که با من بکنه، دماغم رو بکشنه، موهام رو بکنه، گازم بگیره، گوشم رو با جیغهای بنفشش کر کنه، بدخوابم کنه و ...، مادرشم، حقشه، حقمه.
ولی این بلایی که سر نرجس آورده و از کارو زندگی انداختتش، اعصابم رو خرد می کنه.
ورداشته از رو صورت نرجس گذشته و قرنیه اش رو شکاف داده. طوری که مجبور شد عصر جمعه ای پاشه بره اورژانس چشم پزشکی و پانسمان کنه و برگرده.
اولاش چشمش سِر بود، مام گفتیم چه عالی، چه تکنولوژی خوبی پانسمان با لنز و ... ولی بی حسی رفته و درد اومده و اشکه که جاریه... خواهرم...
همش یاد عمل چشم خودم می افتم که تا چهار پنج روز زیر سه تا پتو بودم و بالشت گاز می زدم از زور درد و با کمترین نور و صدا و حرکتی دیوونه می شدم...
کمرم تیر می کشه از یاد آوری اون درد و دیدن هر بار نرجس...
جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sii khabarha بازدید : 169 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 8:08