.: امیدواری :.

ساخت وبلاگ

به نام خدا

با این جاریم دو سه تا مسافرت رفته بودم. اما زمانی که همسایه بودیم و بچه نداشتیم. 

الان وضع هر دو مون خیلییییی فرق کرده. بعلاوه اینکه مامان هم همراهمونن و من جز سفر اول به مشهد و همراهی در اتوبوس، و سفر یک روزه دیگه، سابقه سفر این شکلی باهاشون ندارم.

 خب فامیل شوهر که مامان اینهات نمیشن، بی تعارف. هرچقدر هم خوب باشن و با هم ردیف باشید. واسه همین نگران این سفرم. 

امیدوارم برگردم و بگم یه عالمه خوش گذشت. شمام دعا کنین.

هوووم.


پی نوشت:

واقعیتش، هم یه جورایی مجبور شدم و هم "دلم خواست" تجربه شون کنم. که البته دومی مهمتره تو ماجرای این بار.

شاید واقعا اونقدری که فکر می کنم سخت نگذشت.

Rate this post

جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sii khabarha بازدید : 183 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 8:50