به نام خدا
کتابم تموم شد.
امروز به کوب نشستم و سه فصل پایانی رو خوندم و تمومش کردم. و می شه گفت اگر کتاب رو یه چهار قسمت تقسیم کنیم، یک چهارم پایانیش دیگه حوصله م رو داشت سر می برد.
کتابی پر از کثافت و چندش. پر از بوی گند. پر از چیزهای حال به هم زن. و با نوشتاری عالی. و نوشتار عالی چنان کثافتی رو به رخت می کشید.
و خوب بود دیگه. روایتی متفاوت بود از آنچه می دانستیم و دیده بودیم. ولی مثلاً انتظار داشتم اون بچه روستایی بلاخره یه نقشی پیدا کنه. فقط یه دونه پازل یه پازل بزرگ بود از ایران، شاید.
همین.
پی نوشت:
یه قراری با یاس سادات گذاشته بودم، که هر وقت تونست راه بره، ماهی یک بار با خودم ببرمش انقلاب و با هم بریم این مغازه قشنگه و یک کتاب بخریم و برگردیم. بعد نمایشگاه کتاب شد و نرجس یه عالمه کتاب خرید و ما فعلاً اونها رو بخونیم ببینیم چطور می شه.
جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sii khabarha بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 10:05