.: کلام :.

ساخت وبلاگ
به نام خدا

وقتی به یه کشور خارجی برای زندگی می ریم، بدون اینکه ابداً زبان اونها رو بلد باشیم، اکثر اوقات اینجوریه که:

اوایل احساسات افراد رو از روی حالاتشون متوجه می شیم. خشم، نفرت، عصبانیت، کینه، محبت، عشق، مهربانی و ...

یه مدت که می گذره، می فهمیم چی می گن، ولی نمی تونیم عین اونها حرف بزنیم. و حالا نوبت ماست که با زبان بدنمون منظورمون رو بهشون بیان کنیم.

بعد از اون نوبت به کلمات و عبارات کوتاه می رسه. عبارات و جملات ساده رو در مواجهه با مسائل یاد می گیریم و به جا ازشون استفاده می کنیم. اما هنوز نمی تونیم مکالمه خوبی رو با اطرافیانمون ترتیب بدیم.

و بعد از گذشت تمام این مراحل، نوبت به شکسته بسته حرف زدنمون با افعال و ضمایر و زمانهای درب داغون می رسه.

از اون هم می گذریم و در نهایت مثل بلبل زبان اونها رو به خوبی صحبت می کنیم. اما به لهجه مادریمون.

خیلی که بگذره، زبان مادری فراموش و اون زبان زبان اصلیمون می شه. مخصوصاً اگه دیگه کسی رو نداشته باشیم که به زبان مادری باهاش حرف بزنیم.

این اتفاقات، همگی به مرور داره برای یاس سادات به وقوع می پیونده. از بدو تولد تا حالا.

بعد از 1 سال و 2 ماه 27 روز، الآن درسشون سر "کلمات و عبارات ساده" است.

مثل طوطی و کاسکو، عبارات رو از وسط حرفهامون شکار می کنه و هی تکرار می کنه. و بعد جملۀ کوتاهی مثل "آب بده"، یا "دوغ بده" رو در زمان مناسب اسفاده می کنه. یعنی همین مرحله هم دو بخشه. یکی یاد گرفتن کلمات. بعدش استفاده به موقع ازش.

الآن خیلی خیلی کلمات رو بعد از من تکرار می کنه. آواهایی که دقیقاً معلومه که "مریم" یا "قاشق" یا "خداحافظ" هست. و به شدت بهم لذت می ده با این کارهاش.

بین این دوتا همزادش فعلاً برای حرف زدن، یاس سادات جلو افتاده. برای دندون در آوردن، دختر عموش، برای راه رفتن، دختر داییش جلو بودن. الآن دیگه تقریباً هم پایه هستن. خیلی با هم تفاوتی ندارن. هر سه بعضی کلمات رو استفاده می کنن و راه می رن و بازی می کنن و غذا می خورن و همه کارهای عادی دیگه.

هوووم.

کیف می کنیم ما هم هی.

الحمدلله رب العالمین

Rate this post

جدیدترین خبرها...
ما را در سایت جدیدترین خبرها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sii khabarha بازدید : 208 تاريخ : يکشنبه 25 تير 1396 ساعت: 10:09